جدول جو
جدول جو

معنی غله کردن - جستجوی لغت در جدول جو

غله کردن
(دَ تَ)
غله کردن زمین و ضیعه غله دادن آن. رجوع به غله و غله دادن شود: و ضیعتی او را ده که هر سال چندان غله کند که او را و عیالش را کفایت بود. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
غله کردن
غله دادن زمین و ملک
تصویری از غله کردن
تصویر غله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
غله کردن
((~. کَ دَ))
غله دادن زمین و ملک
تصویری از غله کردن
تصویر غله کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
چیره و پیروز شدن، کنایه از فریاد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شله کردن
تصویر شله کردن
قصاص کردن، کشتن قاتل به خون خواهی مقتول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یله کردن
تصویر یله کردن
ترک کردن، رها کردن، واگذاشتن، وانهادن، واهشتن، واهلیدن، هلیدن، بدرود گفتن، چپ دادن برای مثال گله کرد باید به گیتی یله / تو را چون نباشد ز گیتی گله (فردوسی - ۲/۳۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
شکوه کردن، شکایت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلط کردن
تصویر غلط کردن
خطا کردن، به خطا رفتن، اشتباه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
اظهار غرور و فخر فروشی کردن، فریفتن
فرهنگ فارسی عمید
شکایت کردن شکوه کردن: پس (طبیب) پیش پیغمبر آمد علیه السلام گله کرد که مرین بنده را برای معالجت اصحاب بخدمت فرستاده اند و در این مدت کسی التفاتی نکرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلو کردن
تصویر غلو کردن
از حد گذشتن غلو داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
فریفتن گول زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
ترونیدن چیره شدن چیره شدن برکسی فایق آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
خطا کردن به خطا رفتن اشتباه کردن، در تداول در مقام دشنام استعمال شود: غلط کرداین کار را کرد. یا غلط کردم. سخت پشیمانم دیگر این کار را نمی کنم. یا غلط کردن راه. گم کردن آن گمراه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
کشتن قاتل بعوض مقتول قصاص کردن: شله کردند مرا و پس از آن رفت سوی جهنم آن نادان. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خله کردن
تصویر خله کردن
خالی کردن، رها کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اله کردن
تصویر اله کردن
چنین و چنان گفتن، لاف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چله کردن
تصویر چله کردن
زه کردن کمان را کمان را چله بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رله کردن
تصویر رله کردن
باز پخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شله کردن
تصویر شله کردن
((شَ لِ. کَ دَ))
قصاص کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
((غَ رِّ. کَ دَ))
فریفتن، گول زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یله کردن
تصویر یله کردن
((~. کَ دَ))
رها کردن، واگذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
چیره شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
Flock, Grumble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
Overcome, Overpower
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
reunir-se, resmungar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
преодолеть , одерживать верх
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
überwinden, übermächtigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
sich versammeln, murren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
gromadzić się, marudzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
собираться , ворчать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
подолати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
pokonać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گله کردن
تصویر گله کردن
збиратися , бурчати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
superar, dominar
دیکشنری فارسی به پرتغالی